سرلشکر شهید حاج حسین همدانی :
ما وقتی سه چهار سال قبل به سوریه رفتیم با کشوری مواجه شدیم که حزب بعث آن، دیوارهای آهنین و درهای پولادینی به دور خود داشت و اجازه نمیدادند ما کار کنیم. در یک ارتشی رفتیم که برای نماز خواندن، تنبیه اخراج را قرار داده بودند! چه اتفاقی افتاد که #فرمانده_این_نیروها_امروز_پشت_سر_حاج_قاسم_سلیمانی_نماز_جماعت_میخواند؟ و در ماه رمضان روزه میگیرد؟
چه اتفاقی افتاده که امروز وقتی به پادگانها میرویم، فرمانده لشگر گارد، مهر کربلا برای نماز ما میآورد؟
بدانیم که اکثر اهل سنت پای کار هستند. بسیجی که ما در سوریه راهاندازی کردهایم (حدودا 42 تیپ، 138 گردان که 30000 نفرشان به ایران آمده و آموزش دیدهاند) از اهل تسنن هستند.
سوریه عمق استراتژیک ایران است. سوریه به نیابت از ما در حال جنگ است. ما نیروی ایرانی به آنجا نبردهایم. ایرانیهایی که به آنجا رفته اند، مستشارند. این برادرانی که شهید میشوند، در کنار یک فرمانده سوری هستند. در حلب یک جوانی را در کنار یک سرلشکر گذاشته بودیم، وقتی بعد از سه یا چهار ماه که میخواست به مرخصی و پیش خانوادهاش بیاید، آن سرلشکر میگفت: وقتی این جوان میخواهد برود، انگار قلب من میایستد!... این برای شهر حلب است که پنج میلیون جمعیت اهل سنت دارد.
جوانی به نام حسن در ظرف دو سال و نیم در آنجا تربیت شده که امروز ابوبکر بغدادی و تکفیریها برای سرش جایزه میلیون دلاری گذاشتهاند. در ظرف دو سال این اتفاق افتاده در حالی که ما فقط 12 روز به او آموزش تیراندازی دادهایم. امروز فرمانده یک تیپ شده و 130 روستا را آزاد کرده. به هر جایی که میخواهد حمله کند، قبل از حمله او، تروریستها منطقه را از ترس، خالی میکنند. این ها افتخار و دستاورد ماست.
جوانی را در آنجا به عنوان فرمانده گذاشتهایم که مردم وقتی بچهدار میشوند، او را دعوت میکنند تا اذان و اقامه را در گوش فرزندشان بگوید و اسم فرمانده ما را روی بچههایشان میگذارند.
اتفاقات خیلی بزرگی در آن جا روی داده که این ها را دشمن میداند ولی مردم ما نمیدانند.
در حالی که در داخل، زمزمههایی هست که چرا داریم برای سوریه هزینه میکنیم!؟ آقا میفرماید: ما اصلا هزینه نمیکنیم. اینها جنگ نیابتی از طرف ما دارند و این همه کشته میدهند.
ما وقتی سه چهار سال قبل به سوریه رفتیم با کشوری مواجه شدیم که حزب بعث آن، دیوارهای آهنین و درهای پولادینی به دور خود داشت و اجازه نمیدادند ما کار کنیم. در یک ارتشی رفتیم که برای نماز خواندن، تنبیه اخراج را قرار داده بودند! چه اتفاقی افتاد که #فرمانده_این_نیروها_امروز_پشت_سر_حاج_قاسم_سلیمانی_نماز_جماعت_میخواند؟ و در ماه رمضان روزه میگیرد؟
چه اتفاقی افتاده که امروز وقتی به پادگانها میرویم، فرمانده لشگر گارد، مهر کربلا برای نماز ما میآورد؟
بدانیم که اکثر اهل سنت پای کار هستند. بسیجی که ما در سوریه راهاندازی کردهایم (حدودا 42 تیپ، 138 گردان که 30000 نفرشان به ایران آمده و آموزش دیدهاند) از اهل تسنن هستند.
سوریه عمق استراتژیک ایران است. سوریه به نیابت از ما در حال جنگ است. ما نیروی ایرانی به آنجا نبردهایم. ایرانیهایی که به آنجا رفته اند، مستشارند. این برادرانی که شهید میشوند، در کنار یک فرمانده سوری هستند. در حلب یک جوانی را در کنار یک سرلشکر گذاشته بودیم، وقتی بعد از سه یا چهار ماه که میخواست به مرخصی و پیش خانوادهاش بیاید، آن سرلشکر میگفت: وقتی این جوان میخواهد برود، انگار قلب من میایستد!... این برای شهر حلب است که پنج میلیون جمعیت اهل سنت دارد.
جوانی به نام حسن در ظرف دو سال و نیم در آنجا تربیت شده که امروز ابوبکر بغدادی و تکفیریها برای سرش جایزه میلیون دلاری گذاشتهاند. در ظرف دو سال این اتفاق افتاده در حالی که ما فقط 12 روز به او آموزش تیراندازی دادهایم. امروز فرمانده یک تیپ شده و 130 روستا را آزاد کرده. به هر جایی که میخواهد حمله کند، قبل از حمله او، تروریستها منطقه را از ترس، خالی میکنند. این ها افتخار و دستاورد ماست.
جوانی را در آنجا به عنوان فرمانده گذاشتهایم که مردم وقتی بچهدار میشوند، او را دعوت میکنند تا اذان و اقامه را در گوش فرزندشان بگوید و اسم فرمانده ما را روی بچههایشان میگذارند.
اتفاقات خیلی بزرگی در آن جا روی داده که این ها را دشمن میداند ولی مردم ما نمیدانند.
در حالی که در داخل، زمزمههایی هست که چرا داریم برای سوریه هزینه میکنیم!؟ آقا میفرماید: ما اصلا هزینه نمیکنیم. اینها جنگ نیابتی از طرف ما دارند و این همه کشته میدهند.